سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دستخط آشنا

سلام...

پیشاپیش میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و حضرت امام صادق (ع) که مؤسس مذهب شیعه جعفری هستند رو به محضر مبارک حضرت ولی عصر(عج) و همه عاشقان حریم اهل بیت عصمت و طهارت تبریک و شادباش عرض می کنم.طبق معمول خسته هستم،فقط میام و سری میزنم به وبلاگم و بعضی از مطالب درج شده در وبلاگ دوستان رو می خونم.هر روز هم پیامرسان میام و فیدهایی که توسط دوستان در پیامرسان درج میشه رو می بینم و می خونم.راستی اتاق فکر هم به لطف خدا برای دوستان پارسی بلاگ راه اندازی شده و محدودیت زمانی واسش در نظر نگرفتم.اگه دوستان مطلبی دارند که فکر میکنن می تونه مفید واقع بشه درج کنن توی اتاق.روزانه میام و چک می کنم و بهره مند میشم.منتظر حضور شما برای تبادل دانسته  های فرهنگی،اجتماعی و علمی در اتاق فکر هستم.نا گفته نمونه قبل از تایید درخواست عضویت، محتوی وبلاگ همه دوستان مطالعه خواهد شد.

لینک عضویت در اتاق فکر پارسی بلاگ

 


سلام    ...

چند سالی است پروژه قطار شهری یا همان مترو در شهر ما خودنمایی می کند.از این رو تصمیم گرفتم طنزنامه ای بنویسم شاید کمی دلمان به این طنزنامه خوش شود و لااقل کمی بخندیم تا فشار مشکلات را کمتر متوجه شویم.

سلام آقای کیسون

یادت هست چند وقت پیش آمدی و گفتی با پیشرفت علم و تکنولوژی باید برای شهرتان فکری بکنید تا از چرخه گردون علم که روز به روز در حال پیشرفت است عقب نمانیم؟پیشنهاد راه اندازی قطاری را دادی که نامش شهری است و به آن مترو می گویند.اسم مترو را که گفتی کلی خندیدی،آن موقع که می خندیدی احساس کردم که قرار است همه ما را سرکار بگذاری.یک لحظه یاد شبهای برره افتادم آنها هم قرار بود زمانی قطار از شهرشان عبور کند.باید بگویم که ما حرف جدی تو را که با خنده می گفتی فقط یک شوخی تلقی کردیم و آن شوخی جدی تو این سرنوشت شوم را برایمان رقم زد.در شهرمان چرخی زدی و گفتی از کجا شروع کنم،چشمت به چهار شیر غران افتاد که زمانی خودنمایی می کردند برای خودشان اما حالا به چند شیر پیر فرتوت تبدیل شده اند و دیگر نظر هیچ بیننده ای را جلب نمی کنند.چه کردی با آن چهار شیر که اینگونه سکوت کرده اند و هیچ کس نمی داند دلیل این سکوت مبهمشان چیست.

بدون اینکه از کسی اجازه بگیری تمام شهر را در هم کوبیدی،یادت هست می گفتی در قسمت دروازه اشیای قیمتی پیدا کردی؟راستی چه شدند آن اشیاء؟به چه سرنوشتی دچارشان کردی و به کدام موزه انتقالشان دادی؟یادم نرفته است که مدتی این خبر تیتر اول روزنامه ها بود.چقدر پول داری کیسون جان که این همه کولاک به پا می کنی؟این همه بی نظمی به وجود آوردی شهرمان را خراب کردی .مردم شهر ما از دست تو شاکی هستند.در اکثر مواقع می شنوم که می گویند ما قطار شهری نمی خواهیم.خیابان نادری که یکی از شلوغ ترین خیابانهای مرکز شهر به شمار می آمد هم از دست تو در امان نماند.رحم و مروتت کجاست آخر ای چینی به قدرت رسیده البته گاهی اوقات کره ای هم می شوی از ترس اینکه ما تو را نشکنیم!کیسون جان شهرداری ما داشت در مورد خیابان نادری فکر می کرد،ایده می داد و طرح می ریخت.کلی طول کشید تا کمی به خیابان نادری سر و سامان داد، خواستند سقف برایش بزنند تا مردم آفتاب نخورند و کمتر از کرم های ضد آفتاب استفاده کنند، همه را بر هم زدی و از همه موقعیت ها خوب استفاده کردی،البته در زمانی که شهرداری در شهر وجود نداشت خیلی خوب توانستی گلیم خودت را از آب بیرون بکشی.

حتماً الان نشسته ای و داری به رودخانه کارون فکر می کنی و برای آن طرح ریزی می کنی تا ببینی چگونه آن را کاملاً خشک و از فضای وسیع آن برای پروژه ات استفاده کنی.کیسون جان اگر بخواهی این کار را بکنی دیگر نمی توانم بنشینم و بیبنم هر کاری که دوست داری می کنی و این بار هر کس کوتاه بیاید من کوتاه نمی آیم.راستی هیچ وقت نگفتی این پروژه ات چند سال طول می کشد و این همیشه برای من سؤال بوده است واقعاً چرا پنهان می کنی؟البته گفته ای اما بعید می دانم چون تو نقشه های زیادی در سر داری.حقیقت امر این است که دیگر از وجودت خسته شده ایم و به کمی نظم و آرامش و آسایش احتیاج داریم.شهر ما برره نیست آقای کیسون دست از سرش بردار       .

لینک این مطلب در پایگاه خبری شوشان


سلام...

دیشب با خبر شدم یکی از بستگان که روحانی بودند ندای حق رو لبیک گفتند و با لقاء الله پیوستند،خیلی متأثر شدم.امروز در تشییع جنازه این بزرگوار که از سلاله پاک رسول اکرم(ص) بودند شرکت کردم.خیل عظیم سادات جزایری و مردم شهید پرور استان خوزستان و مسئولین استان همه آمده بودند.خوش به حال ایشان ،یک آن با خودم به فکر فرو رفتم که آیا من هم انقدر لیاقت دارم که این همه آدم برای تشییع جنازه ام حضور پیدا کنند.علمای خوزستان بالاخص حضرت آیت الله موسوی جزایری نماینده معزز ولی فقیه و بیت معظم له در این مراسم حضور داشتند.دوستان ایشان در حوزه های علمیه و مساجد آمده بودند.تشییع پیکر مبارک ایشان در روز شهادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) و فرزند غریبش امام حسن مجتبی همراه با عزاداری برای جد بزرگوارشان برگزار گردید. روز عجیبی بود امروز و چه سعادتی نصیب این بزرگوار شد.اینها همه از الطاف خداوند متعال هستند که نصیب هر کسی نمی شود.امیدوارم بنده سراپا تقصیر توفیق داشته باشم تا این الطاف الهی نصیبم شود.سید محمد تقی فاطمی زاده خطیب و واعظ توانایی بودند که سینه ایشان یک آن از محبت اهل بیت عصمت و طهارت خالی نمی شد.خداوند به خانواده ایشان بالاخص فرزندان صغیرش صبر عنایت فرماید ،امشب شب اول قبر این بزرگوار است.هر کس توانایی داشت به نیت ایشان نماز لیله الدفن بخواند،برای شادی روح ایشان و همه صلحا،علما و شهدای اسلام لطفا صلوات بفرستید و فاتحه ای بخوانید.

سید محمدتقی فاطمی زاده فرزند سید مهدی


سلام دوستان دنیای مجازی

  11  ماه و 23 روز از حضور من در پارسی بلاگ می گذرد.البته باید گفت 4 سال و 2 ماه و 22 روز از راه اندازی وبلاگ قبلی ام گذشته است.وبلاگی بود با نام برگ سبز و لینک www.sbargesabz.parsiblog.com راهی جدید برای ارتباط با دنیای مجازی پیدا کرده بودم.نمی دانم آن زمان پارسی بلاگ چند ساله بود.بعید می دانم سن پارسی بلاگ به هشت سال برسد،شاید هم رسیده است و من اطلاع ندارم.

جای دارد از زحمات همه دوستانی که برای راه اندازی این دنیای مجازی سالم که قطعاٌ بابت آن مشقت ها کشیده اند تشکر نمایم و البته دوست دارم انتقاداتی که اطمینان دارم به آنها وارد است را پذیرا باشند و نسبت به بررسی و اصلاح آنها اقدام نمایند.نخست مختصری به عنوان پیش زمینه و در خصوص مهارت در نوشتن دارم که تقدیم می کنم.نوشتن شوق می خواهد و بهانه می طلبد اما برای بهتر نوشتن باید بهتر دید و همه و همه چیز را با عمق جان احساس کرد.معمولاً طبایع کسانی که می نویسند بسیار لطیف و حساس است و همین امر موجب می شود با استفاده از چینش درست کلمات در ذهن، نویسنده بهترین جملات را تشکیل و با جوهر وجودی خود بر روی کاغذ احساس آورد و ذهن مخاطب را به سوی نوشته خویش متمرکز نماید.اما برای اینکه بدانیم ذهن مخاطب ما به چه چیزی بیشتر سوق پیدا می کند می بایست مطالبی را ارائه نمائیم که همواره همه به نوعی با آن سرو کار دارند.در این وادی مجازی بسیار سفر نمودم و به وبلاگهایی برخورد کردم که هیچگونه محتوایی در آنها مشاهده نشد.کاربران اکثر وبلاگها مطالب را از سایت ها و وبلاگهای دیگر کپی برداری می کنند.بعضی ها اخبار را بعضی ها مطالب ادبی و بعضی ها نوشته های دیگران را ! به جرأت میتوان گفت هشتاد درصد وبلاگها بدون داشتن هیچگونه هدفی فعایت می نمایند.

در ابتدای ورود مجددم به پارسی بلاگ شاهد تغییرات مفید در راستای مدیریت یک وبلاگ قدرتمند برای کاربران بودم که به همت همه دست اندرکاران، این سیطره مجازی برای کاربران پارسی بلاگ فراهم آمده بود.به جز یک تغییر که نمی دانم میتوانم آن را ناگهانی بنامم یا خیر.با یک مثال شروع میکنم،یک مجله را در نظر بگیرید. مدیر مسئول،سردبیر،ویراستار،گرافیست اینها مجموعه ای هستند که با یاری یکدیگر و استفاده از تجارب در زمینه های مختلف کاری خود می توانند یک مجله وزین و ارزشمند را به مخاطبین ارائه دهند.سوال این است که چگونه می توان برخی از دوستانی را که  تجربه ای کافی در امور ویراستاری ادبی ندارند را به عنوان دبیر مجله انتخاب کرد.سوال دوم این است که پس از رای گیری انجام شده شاهد هستیم که دوستان بدون در نظر گرفتن آرایه های ادبی از هر متنی که خوششان آمد آنها را به عنوان برگزیده انتخاب می کنند.بارها مطالب برگزیده دوستان را مطالعه نمودم و گاهاً مشکلات آنها را به خودشان گفتم و بعضاً هم اصلاح نمودند.خواهشمندم مجدداً اهداف خود را مورد بازنگری قرار دهید و رویه ای را که در پیش گرفته اید اصلاح فرمائید.یک روز تصمیم گرفتم از وادی شما بروم،کمی با خود فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که می بایست مطالبم را به محضرتان اعلام کنم.قطعاً می دانم رسیدگی خواهید کرد.منتظر انتقادات شما در خصوص وبلاگم،مطالبم،و البته این مطلب هستم.نظرتان برایم ارزشمند است پس دریغ نفرمائید.

 

 


 

سلامی با رنگ و بوی غم 

دیروز باز هم خبر به شهادت رسیدن یکی دیگر  از دانشمندان عزیز ایرانی به دست منافقین کوردل من و همه ایرانی ها رو به شدت متأثر کرد.هنوز فراموش نکردم خبر شهادت شهریاری و علی محمدی رو.هنوز غم ازدست دادن این دو عزیز روی دل من یکی سنگینی میکنه.منی که اصلاً این عزیزان رو ندیده بودم!روضه این شهیدان هم مثل روضه امام حسین(ع) و یاران وفادارش هستش.هیچ فرقی نمیکنه.روز عاشورا بدن امام حسین(ع) و یاران وفادارش رو قطعه قطعه کردند،البته با شمشیر و نیزه.دیروز و امروز بدنهای این عزیزان رو با بمب تکه تکه کردند.خدا از باعث و بانیش نگذره.

بدجوری دلم گرفته و به سختی دارم می نویسم،به خصوص وقتی وارد وبلاگ دکتر مخبر دزفولی شدم و عکس شهید والامقام مصطفی احمدی روشن رو در کنار فرزندش دیدم.چقدر سخته خدا،چه میشه کرد.دردای دلمون رو فقط با امام زمانمون درمیون میگذاریم.تعجیل در  ظهورش صلوات....

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری

من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟


سلام دوستان خوبم

خیلی خسته هستم.کمبود خواب شدید دارم و دوست دارم  چند روزی فقط استراحت کنم و یا به یک مسافرت طولانی برم تا هم خستگی از تنم بیرون بره و هم حال و هوایی عوض کنم.اما حیف که فعلاً نمی تونم.خیلی خیلی شلوغه سرم و  گاهی اوقات کار زیاد منو خسته می کنه.از طرفی هم امتحانات پایان ترم شرایط رو واسم خیلی دشوارتر از همیشه کرده.توی این چند روزی که به روز نشدم مطالبی در دست تهیه و نوشتن دارم که فکر نمی کنم با توجه به مشغله های کاری الان بتونم اونها رو توی وبلاگم بگذارم.سفری کوتاهی داشتم به شهرستان مسجدسلیمان البته بعد از 16 سال،شُکه شدم بعد از این همه سال که وارد مسجد سلیمان شدم.یاد اون روزی افتادم که برای اولین بار به این دیار سفر کرده بودم.این همه سال گذشته و هنوز مسجد سلیمان پیشرفت چشمگیری نداشته.اسم مسجد سلیمان رو گذاشتم شهر آرزوهای دست نیافتنی!

انشالله توی چند روز آینده مطالبی خواهم نوشت،هم در مورد مسجد سلیمان و هم در مورد هنرمندان گمنام استان خوزستان.دوستان خوبی دارم که هرگز منو فراموش نمی کنند و حضور آنها توی وبلاگم دلگرمم میکنه.اگه اونها نباشند من چیزی واسه گفتن ندارم و مطلبی هم نمی تونم بنویسم.پس تا اطلاع ثانوی که بر می گردم و حضورتان اعلام می کنم به خدا می سپارمتون.منتظر اطلاعیه بعدی من باشید! 


 

وقتی همه چیز و همه کس دست به دست هم می دهد تا یک بی نظمی عظیم در سطح شهر اهواز به وجود آید و همه مردم،وقت خود را صرف رسیدن به نمایشگاهی کنند که نامش بین المللی است در حالی که حتی در سطح استانی هم نیست چه برسد به بین المللی!

نمایشگاه بین المللی اهواز طی چند روز گذشته تبلیغات گسترده ای را مبنی بر راه اندازی غرفه های هدایا و حیوانات در سطح شهر اهواز انجام داده است.سر از نمایشگاه که در می آوری همه چیز هست از کوفته تبریزی گرفته تا آجیل و آش و ساندویچ،از حیوانات وحشی گرفته تا برخی حیوانات اهلی. آوردن چند قلاده حیوان وحشی آن هم در نمایشگاه بین المللی با چه هدفی انجام شده است مشخص نیست.برای روشن تر شدن موضوع چند سوال به ذهن می رسد که در ذیل به آنها می پردازم

اولین سؤال این است که  برای دیدن حیوانات مردم به باغ وحش رجوع می کنند یا نمایشگاهی از نوع بین المللی؟آیا این اقدام نا به جا در راستای فراهم آوردن تنوع در زندگی مردم انجام شده است؟آیا برای راه اندازی این برنامه از قبل برنامه ریزی شده است؟آیا امکانات رفاهی برای مردم فراهم آمده است؟آیا این نمایشگاه گنجایش این همه آدم را دارد؟آیا محلی به عنوان پارکینگ برای خودروهای مردم در نظر گرفته شده است؟آیا با مأمورین راهنمایی و رانندگی،عوامل انتظامی،اورژانس هماهنگی به عمل آمده است؟

حتماً می گویند بله! هم پارکینگ وجود دارد و هم با راهنمایی و رانندگی  هماهنگ شده است،اما علت چیست که مردم ساعتها در ترافیک که عامل اصلی آن برنامه های از پیش تعیین شده نمایشگاه بین المللی است می بایست معطل شوند؟هزینه هایی که از مردم به عنوان حق پارکینگ دریافت می شود در کجا مصرف می شود و در قبال آن چه خدماتی ارائه می شود؟این هزینه ها کلاً به جیب مبارک پیمانکار می رود؟این پیمانکار تحت نظر شهرداری کار می کند و ناظر آن شهرداری می باشد؟آیا اصلاً نظارتی بر عملکرد اینگونه پارکینگها می شود؟آیا می توان هر جایی را پارکینگ نامید؟آیا می توان هر خرابه ای را به پارکینگ تبدیل کرد و در قبال پارک خودرو از مردم پول گرفت؟هزینه بلیط 2000 تومانی ورودی نمایشگاه بین المللی برای چیست؟اسمش نمایشگاه است! آیا برای ورود به نمایشگاه می بایست هزینه ای پرداخت کرد؟البته جدیداً کاربری آن تغییر کرده است و فقط اسم نمایشگاه را یدک می کشد.

بهتر نبود قبل از انجام این کار کمی فکر کنید و بعد از آن برنامه ریزی و در راستای برنامه ریزی های انجام شده عمل کنید تا شاید کمی از این هرج و مرج و بی نظمی که به وجود آوردید جلوگیری شود؟تا مردم انقدر به دولت وصله نچسبانند و مشکلات جزیی شهر و استان خود رو نوعی کم کاری دولت تلقی نکنند.

بیم آن می رود با شروع اینگونه مسائل، رسالت و هدف اصلی نمایشگاه پربازدید بین المللی اهواز از روال منطقی خود خارج شود.آوردن حیوانات وحشی در مکانی که نمایشگاه بین المللی محسوب  می شود  کار بسیار اشتباهی است.به جای اینکارمی بایست  فضایی با امکانات مناسب رفاهی خارج از شهر اهواز جهت بازدید و تفریح  مردم ساخته شود تا مردم بتوانند تفریحات سالمی داشته باشند و برای بازدید برنامه ریزی مناسبی انجام دهند.آرزو دارم هیچ وقت شاهد این بی نظمی ها در سطح شهرمان نباشیم.

  

حضرت امام صادق (ع) می فرمایند:یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح،از هزار سال عبادت بهتر است.امیدوارم قبل از انجام هر کاری کمی فکر کنیم و با اتخاذ تصمیات درست اقدامات صحیحی انجام دهیم  تا با این مسائل کمتر برخورد کنیم.

لینک این مطلب در پایگاه خبری شوشان

لینک این مطلب در پایگاه خبری تحلیلی خوزنیوز