اين دوروزه دزفول هم بارون بود عجب باروني خدارو شکر...منم ياد بچگيم ميوفتم وقتي بارون ميباره
ياد وقتي که با بچه ها تو کوچه زير بارون ميدوييديم و شعر بارو ن مياد جر جر.....ميخونديم....
يادش بخير واقعاً اون ايام ...گاهي واقعا دلم تنگ ميشه...
سلام خدمت شما جناب حسام....پست زيبايي بود...