گاهی وقت ها فکر می کنم تعدد نشریات، روزنامه ها و کلیه مکتوباتی که وظیفه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی دارند خوب نیست. آخر در این اوضاع وانفسا، فراوانی همه چیز آدم را آزار می دهد. روی هر چیزی که دست بگذاری تکراری است، باید آنقدر بگردی تا آنچه می خواهی را پیدا کنی. هر چه می خواهد باشد از هر صنفی که فکرش را بکنید. اما وقتی بیشتر در اوضاع و احوال اطرافم می نگرم و از دو مؤلفه تفکر و تعمق مدد می جویم در می یابم که در میان انبوه اتفاقات ناخوشایند روزگار و خزان امید، هنوز روزنه ای از حیات وجود دارد و با رویش دوباره جوانه های خشکیده، روح در کالبد ساقه های زخم خورده قدیمی جریان می یابد و زنگار از دل اندیشمندان پاک فطرت بر می دارد.
رویشی از جنس تفکرات عمیق اندیشمندان، فرهیختگان و نخبگان خوزی که برخاسته از میان مردمان خونگرم دیار خاکند و قلبشان برای احیای فرهنگ غنی اسلامی و اجتماع ایرانی می تپد.
جنوب وطن(خوزستان) پاره تن وطن است. جنوب وطن گذرگاه بهشت است، صراط خاک است به افلاک. با این تفاسیر کار سخت و واژه ها برای توصیف سر تعظیم فرو می آورند، شاید با خود می گویند باید کلماتی ساخته شود تا برازنده تن ملول خوزستان باشد، کلماتی برای پوشش زخم ها و دردهای کهنه.
در تعریفی ساده و عامیانه جنوب وطن(نشریه) رویش جان است در وجود خسته خوزستان و زایش دوباره مهر است در حریم خوبان.