سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دستخط آشنا

 

سلام همراهان واقعی و مجازی...

رفتیم به دیار فراموشی،آسمانمان دیگر رنگ آبی لاجوردی را نمی شناسد و ما هم که دیگر نمی بینیم آن صاف بودن و بی آلایشی آسمان را ،این رنگ خاکستری آسمان رنگ غم و درد است.مثل یک دل چرکین می ماند،نمی دانم به چه می بایست آن را تشبیه کرد،آه دیگر نفسمان بالا نمی آید،دیگر تاب مبارزه با جان خود را نداریم،صبر و بردباری تا کی می توان پیشه کرد.امروز سالهاست که خاک با جان ما عجین شده است ،خاکی که می گویند از کربلا می آید و تنفس آن مقدس است.قربان مظلومیتت یا ابا عبدالله،اگر این خاک ،خاک کربلاست می دانی که آن را طوطیای چشمانمان می نمائیم شاید چشمانی بصیر پیدا کنیم.

چه بسیار مردمان خوب سرزمین مان که مهاجرت کردند،چه بسیارند کسانی که دچار مشکلات تنفسی شدند، این روزها کم نیست آمار مرگ و میر مردمان خوبمان،چه نشسته اید که ما را بردند به دیار فراموشی،دیگر یارای مبارزه با بغضمان نیستیم.این بغض سنگین مظلومیت خوزستان که سالهاست گلویمان را احاطه کرده بود امروز ترکید، سکوت ما همواره فریاد دادخواهی عدالت اسلامی بوده و هست.اما دیگر سکوت در این اوضاع وانفسا بی معناست.

مولا امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند : سه چیز است که همه مردم به آنها نیاز دارند: امنیّت، عدالت و آسایش که دل ما به هیچکدام از این سه چیز در خوزستان مظلوم خوش نیست،برای هر کدامشان می بایست مقاله ها نوشت.

این قلم ها که سرشار از احساسات معنوی دل هستند با جوهره وجود  بر روی کاغذ مادی احساس می نویسند،برای مردم می نویسند تا حداقل آنها بدانند کسانی هستند که درد جامعه را احساس می کنند و مشکلات را با تمام وجود لمس می نمایند و خون دل می خورند،می نویسند تا بدانند کسانی هستند که نسبت به مسائل روزمره جامعه بی تفاوت نیستند.اشتباه برداشت نشود نمی گویم مسئولین نسبت به مشکلات و معضلات جامعه بی تفاوت هستند ، نه اینگونه نیست بلکه چاره اندیشی برای رفع مشکلات با سرعت کندی انجام می شود.ما باید بنویسیم شاید جرقه ای ایجاد کنیم ،باید بنویسیم تا شاید راهکاری سریعتر برای خروج از بحران های جامعه پیدا شود.در زمان های نه چندان دور کار علمی انجام نمی شد جالب اینجاست که وضعیت جامعه بهتر بود اما با کمال تعجب از وقتی که کار علمی رونق گرفته است بازار عمل، کساد و به جای اینکه اقدامی شایسته برای کنترل بهینه امور صورت بگیرد و دردی از دردهایمان کم شود  شاهد هستیم که اضافه شدن این مشکلات در بدنه جامعه رو به افزایش است.

ما در استانی زندگی می کنیم که یکی از غنی ترین استانهای کشور است و در اصل یک کشور را تأمین می کند،هزینه هایی که برای گذران زندگی پرداخت می نمائیم چند برابر استانهای دیگر است،باور کنید نوشتن برای من سخت می شود،دردهای ما آنقدر زیاد هستند که نمی دانیم به کدامشان بپردازیم.دل ما برای خودمان نمی سوزد بلکه برای کودکانی که پا به عرصه این عصر صنعتی گذاشته اند می سوزد، بیائید قبل از اینکه دچار بیماری های ناشی از این آلاینده های خطرناک شوند قدمی مثبت بردارید و لااقل برای کودکان معصومی که این هوا را تنفس می کنند کاری بکنید.

لینک این مقاله در پایگاه خبری تحلیلی خوزنیوز

لینک این مطلب  در روزنامه وطن امروز

لینک این مطلب در پایگاه خبری شوشان

لینک این مطلب در نشریه شرتو