سلامی با رنگ و بوی غم
دیروز باز هم خبر به شهادت رسیدن یکی دیگر از دانشمندان عزیز ایرانی به دست منافقین کوردل من و همه ایرانی ها رو به شدت متأثر کرد.هنوز فراموش نکردم خبر شهادت شهریاری و علی محمدی رو.هنوز غم ازدست دادن این دو عزیز روی دل من یکی سنگینی میکنه.منی که اصلاً این عزیزان رو ندیده بودم!روضه این شهیدان هم مثل روضه امام حسین(ع) و یاران وفادارش هستش.هیچ فرقی نمیکنه.روز عاشورا بدن امام حسین(ع) و یاران وفادارش رو قطعه قطعه کردند،البته با شمشیر و نیزه.دیروز و امروز بدنهای این عزیزان رو با بمب تکه تکه کردند.خدا از باعث و بانیش نگذره.
بدجوری دلم گرفته و به سختی دارم می نویسم،به خصوص وقتی وارد وبلاگ دکتر مخبر دزفولی شدم و عکس شهید والامقام مصطفی احمدی روشن رو در کنار فرزندش دیدم.چقدر سخته خدا،چه میشه کرد.دردای دلمون رو فقط با امام زمانمون درمیون میگذاریم.تعجیل در ظهورش صلوات....
ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری
من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری
از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟
در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟