هوا به شدت گرم است، برای خرید نان مجبور هستید به نانوایی بروید. خیابان شلوغ و نانوایی شلوغ تر است، برای خرید نان می بایست در صف بایستید، گرمای هوا را تحمل کنید، حرف دیگران را بشنوید، به اجبار با دیگران گفتگو کنید و به نوعی تا رسیدن به نوبت خود دیالوگ رد و بدل نمایید. از طرفی دل و دماغ حرف زدن هم ندارید!
خُلقتان هم تنگ است.
با این همه جبر چه می کنید؟
حق انتخاب با شماست؛
می توانید بروید و این همه مشقت را برای خرید نان از تن خود دور کنید و آن را به وقت دیگری موکول کنید. البته گرسنه می مانید!
از طرفی می توانید همه ی شرایط را برای رسیدن به نان با جان و دل بپذیرید. از گرمی هوا گرفته، تا بوی عرق دیگران و خبردار ایستادن و توجه به حرف هم جواران و پاسخ به همه مسئله های لاینحل دنیا که در این صف های عریض و طویل مورد واکاوی قرار می گیرند.
چه بسا در همین ارتباط ها و مونولوگ ها تجاربی هم کسب کنید.
تازه هر چه جلوتر بروید کار سخت تر هم می شود. ما بین دو نفر قرار می گیرید! بوی عرق نفر جلویی از یک طرف و بوی سیگاری که از دهان نفر پشت سر شما می آید از طرف دیگر آزارتان می دهد.
به هر حال فضا، فضای مسمومی است.
حالا وقتی نفر جلوی شما رفت به پیشخوان می رسید. مجبورید دستتان را روی پیش خوانِ گرمِ نانوایی بگذارید در حالی که شُرشُر عرق می ریزید.
با داغی گرمایی که از تنور به تنتان می رسد احساس پخته شدن می کنید!
بالاخره نوبت به شما می رسد، تا آن جا که می توانید باید پابلندی کنید تا پول نان را به شاطر بدهید؛ لباستان به بدن داغتان می چسبد، نان ها را بر می دارید در حالی که دستتان از شدت گرمای آن کباب می شود.
در نهایت به نانی می رسید که برای رسیدن به آن رنج بسیار کشیده اید. نان ها را خنک می کنید و آهی از عمق وجودتان می کشید.
این آه منجر به خرسندی شما می شود. حرکت می کنید و در راه با آدم هایی مواجه می شوید که انگار منتظرند تا شما به آن ها نان تعارف کنید!
اینجاست که از تهِ دلتان ذوق می کنید و با اشتیاق نانی را که برای به دست آوردنش از جانتان مایه گذاشته اید با دیگران به اشتراک می گذارید.
این همان فرمول دست یافتنی پیشرفت است که به سادگی به دست نمی آید. در واقع پیشرفت، یعنی تحمل همه ی سختی ها برای رسیدن به اهداف، آمال و آرزوهای فرد برای خدمت به جامعه!
نکته: ره صد ساله را نمی توان در یک شب پیمود. برای تعالی و پیشرفت می بایست از تمام فراز و نشیب ها گذر کنید. چاله ها و چالش ها و سلاطین و خوانین را پشت سر بگذارید و از همه ی روستاهای ناشناخته و راه های دشوار عبور کنید تا به شهر برسید.
#سید_ابراهیم_آل_رضا
#پیشرفت_توسعه_نان_مشقت_روستا_چالش_سرما_پیشخوان_گرما
https://t.me/EbrahimAlereza/411