• وبلاگ : دستخط آشنا
  • يادداشت : نود،سال دردهايم...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 24 عمومي
  • پارسي يار : 5 علاقه ، 15 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + م.ش 
    سلام داداش عزيز و مهربونم
    نوشته هاتون رو هر چند دير ولي خوندم وجاي بسي تعجب هست با اينکه در يک محل کار هستيم اصلا متوجه وفات مادر بزرگ مکرمه حضرتعالي نشدم با عرض پوزش از دير تسليت گفتن روحشان شاد و قرين رحمت الهي
    دوم اينکه بله اين سال نود عجب کوفتي بود بنده هم عزيزاني رو که کنارم حس ميکردم بخاطر کينه توزي هاي بعضي ها از دست دادم و اصلا سال خوبي برايم نبود شايد مشکل از خودم بوده که زيادي به هر کسي احترام ميگذارم و ادب رو رعايت ميکنم در برخورد هام که باعث شده از اين رفتار سو استفاده کنند و کمر به نابودي بنده ببندند
    بگذريم
    اميدوارم سال نودو يک با نود و يک هزار ارزو و اميد و شادي برلي شما و همه عزيزان اغاز شده باشه و در اين سال خيلي ها فقط به فکر ترقي خودشون نباشن و پاشون رو از روي سر بنده نوعي بردارند و ما رو پله ترقي نکنند
    بنده به شخصه سالي پر از شادي و شادکامي و پيروزي براي شما که بهتريني از خداي بزرگ عاجزانه خواهانم و اميد دارم که همه دوستان کينه هاي شتري رو کنار بزارن و يه کمي منطقي تر قضاوت کنند

    پاسخ

    سلام...من توي محل كارم عين گاو پيشوني سفيدم!تكون ميخورم همه دنيا مي فهمن...چه ميشه كرد.ممنونم به خاطر پيام تسليت شما،شايد اون موقع مرخصي تشريف داشتيد.نود با تمام خوبي ها و بدي هاش گذشت و خاطرات خوب و بدش واسه ما به يادگار موند.اميدوارم امسال براي شما هم سال خوبي باشه.ممنون از حضور هميشگي شما.