پيام
+
[وبلاگ]
*يادي از قديم*...
امشب منقلي به پا کردم و به ياد ايام قديم چند تا سيب زميني توي هياهوي آتيش انداختم.همزمان با سوختن سيب ها من هم مي سوزم و خاطرات گذشته رو ورق مي زنم.خاکسترها رو کنار مي زنم و گاهي با يک فوت ساده اون ها را در هوا معلق مي کنم؛کاش مي شد خاطرات بد رو هم به همين راحتي و با يک هوفف به هوا پرتاب کرد.
ر
* راوندي *
92/1/29
سيد ابراهيم آل رضا
ادامه اين روزنوشت را در *وبلاگ خاکسترهاي وجود* بخوانيد.
ساعت يك و نيم
خوانديم:) زيبا بود مثل هميشه.... :)