پيام

سيد ابراهيم آل رضا
91/6/17

+ آنقدر درگير *مسائل کوچک* هستيم که هميشه *فراموش* مي کنيم *بزرگترين* مسئله ها را مي دانيد *درد* چيست؟ درد همين *فراموشي* است *آدمها*!!! *هم نوعي* داريد که نامش *انسان* است *درد دارد.مي فهميد*؟؟؟

غزل صداقت 91/6/19

:((

درد را از هر طرف بخواني همان درد است ..

وقتي بچه هاي سرطاني را ميبينم که دارن ذره ذره جلو پدرومادرشون آب ميشن و نميتونن مثل بقيه زندگي کنن همه غم و گرفتاري هام يادم ميره و به نعمت سلامتي که خدابهم داده بيشتر توجه ميکنم.. واقعا شرايط سختيه..مافقط ميگيم دردداره اما هيچوقت نتونستيم جاي اونا باشيم و بفهميم چي ميکشن

افسوس در اين شهر شلوغ احساسي نيست ،رونقي نيست.چقدر به هم نزديک مي شويم در حالي که در وجودمان به ياد هم بودن کشته شده است.ناراحتم که چرا اين قدر بايد برايمان يادآوري کنند در حالي که مي توانيم ياد آور باشيم.

*يک لحظه*...فقط براي *يک لحظه* خودتان را بگذاريد جاي اين کودکان.حالا از *احساستان* بگوئيد...

خيلي سخته خيلي..حتي تصورش سخته چه برسه به واقعيتش

گاهي اوقات لازم است آدم تصورات را به واقعيت تبديل کندباور کنيد گاهي درد مي کشم

درست ميگين لازمه..ماآدما تا غم و گرفتاري بزرگتر را خودمون لمس نکنيم شکرگزار چيزايي که داريم نيستيم

چرا...شکرگزار هم هستيم معمولاً اما کمتر خود را جاي ديگران مي گذاريم.

بهتره بگيم بيشتر درگير گرفتاري هاي خودمونيم و کمتر فرصت ميکنيم به درد بقيه هم فکرکنيم

صحيح مي فرمائيد.اما اين اصلاً توجيح خوبي نيست