پيام
+
*خسته ام*...
از همه آدمهايي که در خيال خود فکر مي کنم خوب هستند اما در واقعيت اشتباه !ظاهر خوب دارند و باطن که چه عرض کنم. از انسانهايي سخن مي گويم که بوي تعفن گناهانشان تا فرسنگ ها مشام آدم را مي آزارد.کساني را مي گويم که سخن شب و روزشان اين است که : *خدايا* شرمنده ايم!*امام زمان* شرمنده ايم!*شهدا* شرمنده ايم!اما دريغ از آدميت!به راستي که* آدمي را آدميت لازم است.*

توحيدي
91/6/19

سيد ابراهيم آل رضا
به جاي اين همه ابراز شرمندگي چقدر براي *خودسازي* کار کرده ايد؟چقدر بر *اعمال* خودتان نظارت نموده ايد؟چقدر بر *نفستان* غالب شده ايد؟شرمنده ايد که چه؟!شرمنده باشيد به درد هيچ کس نمي خوريد.اگر کاري کنيد که در آن *رضايت خدا* وجود داشته باشد هيچ گاه شرمنده نخواهيد شد.*نه شرمنده خدا نه امام زمان و نه شهدا*.
سيد ابراهيم آل رضا
همه ما *شخصيت هاي واقعي* هستيم که در *فضاهاي مجازي* فعاليت مي کنيم.پس بين واقعي و مجازي *فرقي* وجود ندارد.از نظر من مجازي اصلاً وجود ندارد!همه ما واقعي هستيم.ما هستيم که به فضاي مجازي جان مي بخشيم.مجازي بدون ما* يعني هيچ*!
سيد ابراهيم آل رضا
به راستي شخصيت واقعي شما چنين است؟من فکر مي کنم هر چه مي کشيم از *فقر* است،البته نه آن فقري که مد نظر شماست!*فقر فرهنگي* منظور ماست.از شما سوال مي کنم: در فضاي جامعه چقدر براي خود *آزادي* قائل مي شويد؟چقدر خود را ملزم به *رعايت قانون* مي دانيد؟چقدر *احترام گذاشتن* به ديگران برايتان *اهميت* دارد؟اصلاً چقدر تاکنون براي *فکر کردن* به اين چنين سؤالات وقت گذاشته ايد!
سيد ابراهيم آل رضا
به راستي *هدف* شما از فعاليت در اين گونه فضاها چيست؟!گاهي فکر مي کنم *خودنمايي* مي کنيد خدا کند که اين چنين نباشد.*مطالبي* را مي خوانم که خود شما حتي يک بار هم به *مفهوم* آن توجه نکرده ايد،اصلاً مفهوم که مهم نيست بلکه چيزي که هميشه مهم بوده و هست *ابراز وجود* ماست!
سيد ابراهيم آل رضا
*ادامه دارد...*
ميراب عطش
......
مجنون الحسين ع
رسيدن بخير
بلاي آسموني😁
"آدمي را آدميت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هيزم است"..لايک به حرفاي شما آقاحسام و لايک به تاييد آقاي صياد..خيلي عالي گفتين
ساناز-23
خسته ام...
از همه آدمهايي که در خيال خود فکر مي کنم خوب هستند اما در واقعيت اشتباه !ظاهر خوب دارند و باطن که چه عرض کنم...خسته ام خستهههههههههههه
.:راشد خدايي:.
سلام عليکم برادر حسام...احوالکم؟... ابتدا بايد تصريح کنم که منم با عناويني نظير شهدا شرمنده ايم و غيره و ذلک کاملا مخالفم! شرمندگي ما چه دردي دوا خواهد کرد؟! آيا جبران مافات با شرمندگي امکان پذير است؟! درست است که شرمندگي هم التزام جبران است؛ اما کافي و شرط اصلي نيست...آخر سخن اينکه خداوند به توفيقات همه بيفزايد ان شاالله
همسايه خورشيد
سلام بر حسام عزيز و گرامي ..بدبختانه ريا و تزوير در دنياي حقيقي هم بيداد ميكند /بنظر اينحقير اگر انسان بودن به معناي حقيقي كلمه را ياد بگيريم ..رستگاريم......واقعا آموزنده بود روشنگر حسام بزرگوار ..دست مريزاد
كيمياي ناب
سلام بر دوست عزيزم :) منم اعتقاد دارم بايد مرض بين فضاي مجازي و واقعي شکسته باشه به همين خاطر وجود مجازي رو اصلا دوست ندارم و اينجا هم همانگونه ام که در عالم بيرون و واقعي هستم.
كيمياي ناب
بالاخره در اين فضا و بين اين کامنت ها و پست ها و کابل ها و امواج *خدا* هست و بايد اون رو ناظر گرفت
كيمياي ناب
من در بين دوستان به يه وبي برخوردم تو پروفايلش خودش رو مرد معرفي کرده بود و بين دوستانش يه کاربر ديگه اي بود عين خودش و براش نظر داده بود کهچه خوبه آدم براخودش نظر بده وتوي اون وب خودش رو يه زن مطلقه معرفي کرده بود!!
كيمياي ناب
درباره نوشتن جملاتي مثل شرمنده ايم .... من با نظر شما تقريبا موافقم اين جملات نبايد وقت لق لقه زبان باشه بلکه بايد اعتقاد قلبي باشه ولي آيا بياناينجملات ايرادي داره يا نه من معتقدم که اگه رياکارانه باشه که قطعا تاثيرگذار نيست ولي که واقعي باشه بيانش نه تنها خوبه بلکه لازم هم هست . البته به شرط عمل
.:راشد خدايي:.
http://rashedkhodaei.parsiblog.com/Feeds/6642467/
سيد ابراهيم آل رضا
از ارائه نظر فاخر دوستان ارزشمندم آقايان راشد خدايي عزيز،الياس پاكدل بزرگوار،علي صياد گرامي و جناب گودرزپور ارجمند سپاس گزارم.
ميراب عطش
حسام جان .. سلام .. شما ميفرماييد دليلي بر شرمندگي نيست و من ميگويم هزاران هزار دليل براي شرمندگي است .. البته شرمندگي که چه عرض کنم شايد بنوعي مجوز شروع يک پروژه تازه براي يک سو استفاده
غزل صداقت
آدمي آدميت را لازم است ... به نظر من .. خيلي از اين حرفايي که ميزنيم از ته ِ دلمون نيست .. من خودمو ميگم اصلا! فقط ميگيم شرمنده ايم و از اين حرفا..واقعا هم شرمنده ايم؟ يا فقط اين يه حرفِ؟ گناه ميکنيم از اون طرف ميگيم که خدايا ماروببخش شرمنده ايم ..از يه طرف بازم ميريم سراغش و عهد و پيمانمون يادمون ميره ..
ميراب عطش
http://mehrabooon.ParsiBlog.com/Feeds/6643406/
سيد ابراهيم آل رضا
دوست بزرگورم جناب بهترين...عرض ما اين است که چرا کاري کنيم که مستلزم اين شود که هر از چند ساعتي ابراز شرمندگي نمائيم.شرمندگي يک مثال است دوست خوبم و مصداقش هم اين شعر است که مي گويد چرا عاقل کند کاري که باز آرد پشيماني!
ميراب عطش
حسام جان متوجه هستم و عرائضم در ادامه همين فرمايش شماست
سيد ابراهيم آل رضا
جناب بهترين از شما به خاطر حسن نظر و توجه هميشگي تان سپاس گزارم.
خانه ي خانواده
بله درست مي فرماييد ، دنياي مجازي که واقعيت نداشته باشد ! واقعيتي ندارد ، دنياي ذهني را هم مثل همين دنياي مجازي بيشتر بکار مي برند در مقابل دنياي عيني ! در حاليکه وجود ذهني موجوديت دارد .
سيد ابراهيم آل رضا
برادر يزدي از ارائه نظر فاخرتان سپاس گزارم.