سلام
اول از هر چيز پوزش به خاطر کم سعادتي و مراجعه ي کم به وبلاگ ارزشمندتون. نظرم رو عرض مي کنم صرفا جهت احترام به مقام نويسندگي تون در فضاي مجازي؛ چون معتقدم مزيت وب نگاري اين هست که نويسنده، نظرات مخاطبين رو بي واسطه و سريع و بروز دريافت مي کنه در مقايسه با نويسندگي کتاب. در درج يا عدم درج نظر بنده در وبلاگ هم که البته مختاريد و تصميمتون قابل احترام.
... و اما: نوشتار زيبايي بود. تصويرسازي قوي و در عين حال، سادگي دلنشيني داشت. اساساً جزء لاينفک نوشته هاي توصيفي همين اصل «پرداختن به جزئيات» هست که بايد رعايت بشه تا تجسم رو براي مخاطب آسون تر کنه؛ که در نوشته جنابعالي به کمال رعايت شده بود. اما تنها نکته اش اينه که وقتي مي خوايم مطلبي رو با اينچنين نقاط هيجاني بنويسيم (که مثلا يکهو با سوق دادن محتوا به سمت بک توهّم، خواب، يا... تمام گفته هاي قبلي رو نقض کنيم و در عالم واقع قرار بگيريم) نبايد در تيتر مطلب از واژگان و عباراتي استفاده کنيم که هسته اصلي رو فاش مي کنه. مطمئنا اگر کلمه «توهّم» از عنوان مطلب حذف مي شد و يا چيز ديگه اي جايگزين مي کرديد، تا همون انتها کسي متوجه نمي شد که داره يک توهم رو تو ذهنش مجسم ميکنه و باورپذير ميشد. اما لااقل بنده وقتي شروع کردم به خوندن، با ديدن عنوان مي دونستم که هرچي خواهم خوند يک توهّمه و الان بايد منتظر باشم تا نويسنده بياد تو عالم واقعي و مقايسه کنه هر دو حالت رو.
عذرخواهي من رو بپذيريد به خاطر نگاه نقادانه. برقرار باشيد و سلامت. در پناه حق.